من در این دلواپسی ها نشسته ام تنها.... می خواهم با تو سخن بگویم.... می خواهم باز چهره ات را با همان لبخند کودکانه ببینم... می خواهم هر چه انتهایش به اسم تو و یاد تو ختم می شود... شعر هایم ناتمام ماندند...اسیر دلتنگی شدم من... و خواب مرا به رویای با تو بودن می رساند... کاش خیابان های شلوغ سهم ما نبود... اما..غصه ای نخواهم خورد...اشکهایم را برای شانه های تو ذخیره خواهم کرد... حرف های ناتمامم را به روی دیوار قلبم حک می کنم و با دیدنت همه را تکمیل می کنم... پاییز از راه می رسد و ما دوباره به بودن و رسیدن به انتهای جاده ی سرنوشت می اندیشیم...
باورت بشود یا نه..روزی میرسد که!
دلت برای هیچکس ب اندازه ی من تنگ نخواهد شد..
برای نگاه کردنم
اذیت کردنم
خندیدنم
برای تمام لحظه هایی ک در کنارم داشتی
روزی خواهد رسید ک:در حسرت تکرار دوباره ی من خواهی بود..میدانم..
روزی دیگر نیستم!
و هیچکس تکرار من نخواهد شد!
برچسبها: شعرهای عاشقانه, دل نوشته های من, عکس های عاشقانه, شعرعاشقانه, متن های عاشقانه, عکسهای رمانتیک, وبلاگ عاشقانه,
برچسبها: شعرهای عاشقانه, دل نوشته های من, عکس های عاشقانه, شعرعاشقانه, متن های عاشقانه, عکسهای رمانتیک, وبلاگ عاشقانه,
Design By : MohammadDesign.IR |